آزمودن و خلاقیت، دو رکن اصلی پیشرفت هر کسب و کار
همه ما، شده برای یک بار، به عقب برگشتهایم و با خودمان فکر کردهایم: کجای کار را اشتباه کردم؟ آنچه روزی ایدهای ناب بود و تحسین همگان را بر میانگیخیت، چرا ناگهان به کابوسی در زندگی حرفهایم تبدیل شد؟ چطور میشد از آن سرازیریهای ناگهان اجتناب کنیم و آن روند صعودی ادامه مییافت.
فرض میکنیم شما یک مدیر تولید، مدیر توسعه کسب و کار یا یک کارآفرین در تجارت خاصی هستید. ایدهای به ذهنتان میرسد و مصرانه تصمیم میگیرید آن را به مرحله اجرا برسانید. ایده شما شاید یک محصول یا یک خدمت جدید باشد که مشابهی هم در بازار ندارد. به وجد میآیید! تیمی از همکارانتان را جمع میآورید تا ایده ناب خود را با آنها در میان بگذارید. آنها هم عاشق ایده شما میشوند.
به هر کدام از اعضای تیمتان گوشهای از فعالیت جدید را محول میکنید و همه برنامهریزیهای مورد نیاز خوب پیش میروند.
در مرحله بعد به دنبال سرمایهگذار میروید، و مییابیدش. ارایه خوبی میدهید و به نظر ایده شما بسیار قابل اجراست، پس آنها نیز عاشق ایده شما میشوند. حال سرمایه مورد نیاز را هم در اختیار دارید.
یک تیم عالی، از سهامداران با جیبهای پر، هرچه نیاز دارید در اختیار شماست تا محصول جدید را تولید کنید (یا خدمت جدید را پایهریزی کنید). با گذشت زمان، فرایند از ایده تا محصول نهایی پیش میرود و شما شاهد شکوفایی نوآوری خود هستید. نخستین نسخههای محصول تولید میشوند و همه اعضای تیم راضی هستند.
کمپینهای تبلیغاتی راه میاندازید و برای محصول خود بازاریابی میکنید. محصول، در مقیاس کلان، در دسترس مشتریان قرار میگیرد. در ابتدا کسب و کار سرعت پایینی دارد، عادی است؛ شرایط زیادی میتواند باعث این اتفاق باشد. کم کم اما احساس میکنید به بازاریابی بهتر و در مقیاس گستردهتر نیاز داشتید. درمییابید که جامعه هدفتان را درست انتخاب نکردید و خردهفروشها را جا انداختید.
بعد از چند جلسه با اعضای تیم و سهامداران اصلی، به این نتیجه میرسید که هزینه اضافی اشتباه است و امکان نجات محصول وجود ندارد. آنچه روزی ایدهای بود که آدرنالین خونتان را تا سقف بالا میبرد، اکنون قویترین عنصر نامیدی برای شماست.
واقعیت ماجرا چه بود؟
کووید-۱۹ به ما آموخت که برای بقا، بیش از هر چیز دیگری، به سازگاری نیاز داریم. سازگاری با محیطی که بیشتر از هر زمان دیگری پتانسیل غافلگیری ما را در خود دارد. شرکتهای کوچک و بزرگ آموختند چگونه فضای اداری خود را به محیطهای آنلاین بکشانند و از دورکاری به جای فعالیتهای حضوری بیشترین بهره را ببرند.
دنیای دیجیتال بیش از پیش قدرتش را به رخ کشاند و به ما فهماند که هر ساختار تجاریای که با آن سازگار نباشد محکوم به شکست است. مهمتر اینکه، برای آن دسته از کسب و کارهایی که فاجعههای دیگری را تجربه کرده بودند، عبور از این رکود آسانتر و با پذیرش ضرر کمتری بود.
تجربه کانون تحولپذیری و انتقال در سازمان است و سازگاری با شرایط، محصول کسب تجربه در شرایط مختلف و با آزمونهای متنوع است.
نوآوری محصول تجربه کردن مسیرهای مختلف است. شخصی که بارها گم شده است و راه خود را در نهایت یافته، با هر مسیر جدید دیگری هم میتواند سازگار شود و برای مشکلات جدید راه حل پیشنهاد دهد.
شرکتهایی که به دنبال خلاقیت و نوآوری هستند، تجربه را در کانون فرایند کاری خودت قرار میدهند. بارها یک فرایند را تکرار میکنند و به کارمندانشان اجازه میدهند با آزمایش و خطا تجربهای که نیاز دارند را بیاموزند.
گوگل، فیسبوک، آمازون، تسلا و هر شرکت بزرگی که به ذهن میرسد، بیشترین سرمایهگذاریها را در بخش آزمایش و خطا مقرر میکنند. برای مثال، گوگل هر چند ماه یک بار در کل الگوریتمهای موتور جستوجوی خود تجدیدنظر میکند. از این طریق، به دنبال حذف خطاهای قبلی و تخمینزدنهای بهتر است. تهدیدات سایبری را کاهش میدهد و برای کاربرانش بهترین انتخاب را پیشنهاد میدهد. محصول نهایی صفحه گوگل، حاصل میلیونها خطایی است که پشت پرده آن باکس رنگارنگ اتفاق میافتد.
برگردیم به مثال بالا!
مثال ما حقیقت بیشتر کسب و کارها و کارمندانی است که هیجان زیادی برای متحول کردن بازار و شرایط تجاری خود دارند. جایی که نوآوری و خلاقیت خام، بدون پشتوانه آزمونهای تحقیق شده، از ایده به تولید جهش داده میشود. باید همیشه به یاد داشت که ایدهها، هرچقدر ناب، در عین جذابیت و پتانسیل ایجاد تغییر مثبت، میتوانند گولزننده و مخرب باشند. آن هیجان بیوصف، آن میل به انجام در کوتاهترین زمان و دیدار با محصول نهایی، میتواند مخربترین نتیجه را برای کسب و کار شما داشته باشد.
چرا باید در حضور خلاقیت و با چنین ایده نابی باز هم شکست بخوریم؟
جواب بسیار ساده است، مردم هر آنچه خلق میکنند را دوست دارند. ما چنان عاشق محصول ذهنی خود میشویم که از نقد و آزمایش آن غافل میگردیم و دلمان میخواهد، مثل فرزندی، از ایده خود مراقبت کنیم. شواهد ناکافی و دادههای کم اولیه دلایل اصلی این شکست هستند. پشتوانه هر ایده، محصول جدید یا ویژگی و خدمتی نو، دادههای کارشناسی شدهای هستند که شدنی بودن طرح پیشنهادی را تخمین میزنند.
اکثر شرکتها، تنها به این دلیل که حس میکنند و باور دارند طرح آنها بازخورد خوبی خواهد داشت، اقدام به ریسک سرمایه شرکت میکنند. بدون آزمون و خطا، نتایج در بهترین حالت بسیار مقطعی و موضعی هستند.
شما نیاز دارید، قبل از هر اقدام عملیاتی، مستندات علمی متناسب با ایده خود را بررسی کنید. به یاد داشته باشید، تئوری همیشه فرسنگها از عمل جلوتر است و تاریخ نشان داده، بخش عظیمی از آنچه بعدها در آزمایشات به اثبات رسیده، زمانی در قالب یک تئوری تایید شده است.
به طور خلاصه، برای حصول بهترین نتیجه از ایده تجاری خود:
- بر اساس شواهد و نتایج حاصل شده از آزمونها پیش بروید، نه بر مبنای باور شخصی.
- هر مرحله از فرایند طراحی و تولید محصول نیازمند آزمون خاص خود است. یک کارخانه تولید کفش تا تکمیل آخرین عنصر آن، باید آزمونهای خود را ادامه دهد. کفی کفش آزمونی بسیار متفاوت از بندها دارد، و بهترین کفیها به بهترین بندها نیاز دارند وگرنه هدر رفتهاند.
- هر آنچه در ذهن خلاق است، تا زمانی که به بوته آزمایش گذاشته نشود، فقط یک ایده خام است و نباید مبنای سیاستی کلان باشد.
- تصمیم گیرنده نهایی اعضای هیئت مدیره شرکت نیستند، بلکه مشتریانی هستند که قرار است محصول را بپذیرند. ایده خود را در مقیاس بسیار کوچکی به مصرف کنندگان ارایه دهید و بازخوردها را بررسی کنید. مطمئن شوید محصولی تولید نمیکنید که تنها در چشم خود شما میدرخشد و برای دیگران جذابیت ندارد.
شما نیاز دارید، قبل از هر اقدام عملیاتی، مستندات علمی متناسب با ایده خود را بررسی کنید. به یاد داشته باشید، تئوری همیشه فرسنگها از عمل جلوتر است و تاریخ نشان داده، بخش عظیمی از آنچه بعدها در آزمایشات به اثبات رسیده، زمانی در قالب یک تئوری تایید شده است.
صفحه گوگل حاصل سالها تجربه طراحی، تحلیل دادههای رفتار شناسی و آزمون و خطاهای مکرر است. گوگل از یاهو و موتورهای جستوجوگر دیگر آموخته که باید هیچ محدودیتی برای کاربر قائل نباشد. شما در این صفحه قدرتی را احساس میکنید که در هیچ نقطه از اینترنت، یا حتی دنیای واقعی، احساس نخواهید کرد. هر آنچه در ذهنتان است، یک کلمه یا یک جمله طولانی، فقط جستوجو کنید، محدودیتی وجود ندارد، آنچه گوگل در نهایت ارایه میدهد فراتر از حد انتظار کاربرانش خواهد بود.
این یک ایده ناب است. ایدهای که تا مرحله اجرا بارها تغییر کرده است، بارها به بوته آزمایش گذاشته شده و مستندات علمی عنصر اصلی تشکیل دهنده آن بوده است.
" هیچ ایدهای به بیراه نمیرود، وقتی تیم مدیریتی ما مشاوره آن را بر عهده دارد! کافه اینو، جایی برای پرورش خلاقیت "
درباره نویسنده:
نیر چاوشی یک مدیر خلاق و موفق در حوزه استارتآپهاست که سابقه مدیریت شرکتهایی مثل کارگشا و کافه اینو را دارد. چاوشی دانش آموخته رشتههای مهندسی صنایع، مهندسی فناوری اطلاعات و MBA است. آخرین مدرک تحصیلی او DBA است.
بدون دیدگاه